رفتار و ارتباطات حرفهای:
آداب و اتیکتهای رفتاری دیزاینرها
نحوه قیمتگذاری:
تعیین استراتژی قیمتگذاری پروژهها
پرزنتیشن پروپوزال:
نحوه تنظیم و ارائه و ارسال یک پروپوزال حرفهای
استراتژی قیمتگذاری:
تاکید بر قیمتگذاری پروژه و نه خود شخص
تعریف پروژههای قابل انتخاب:
شیوه پیشنهاد چندین پروژه به مشتری و ارائه امکان انتخاب
تدوین قرارداد:
پیش بینی ها و مسئولیت ها و مذاکره ها
پایانبندی پروژه:
تعریف دقیق پایان پروژه و معیارهای ارزیابی آن
آمادگی برای ارائه:
آگاهی از تواناییهای محدود سفارش دهنده
مدیریت جلسه:
تعیین جایگاه دیزاینر در پروژه های دیزاین
مدیریت بحثها:
مدیریت روابط با توجه به نقش کلیدی دیزاینر
پرسشگری و تحلیل:
استفاده از روش سقراطی برای پرسش و تحلیل مسائل در جلسات
مرور سناریوهای احتمالی:
آمادهسازی برای واکنشهای مختلف مشتری در جلسات
توقف پروژه:
یادگیری زمان و نحوهی توقف پروژه در مواقع ضروری
زبان پروژه:
استفاده از اصطلاحات و رویکردهای حرفهای
مراقبت پس از پایان پروژه:
حفظ و مدیریت رابطه با مشتری پس از پایان پروژه
حفظ روابط:
تأکید بر اهمیت نگهداری ارتباطات حرفهای
ارزشگذاری بر روابط بلندمدت:
درک اهمیت روابط بلندمدت و مدیریت اختلافها
ظرفیت دوره فعلی تکمیل شده است. برای اطلاع از ظرفیت جدید می توانید با ایمیل info@vand.org تماس بگیرید.
دیزاین بدون نوشتن فرایند ارتباطی فقط یک حدس و گمان پر خطاست. برای دیزاین موفق ضرورت دارد که پیش از ایدهپردازی، دیزاینرها بتوانند ساختار ارتباط تصویری یک دیزاین را تدوین کنند. تدوین فرایند ارتباطی یک دیزاین، منجر به خلق ایدههای دیزاین خواهد شد. این فرایند به شیوه کدگذاری توسط دیزاینر و کدگشایی توسط مخاطب میپردازد. تمام پروژههای دیزاین با تدوین فرایند ارتباطی شروع میشود.
مخاطب به خاطر ماهیت دیزاین و زندگی شلوغ امروز رنگها و فرمها و تصویرها راتفسیر نمیکند، آنها را لحظهای میبیند، یا میفهمد یا از کنار آن به سرعت عبور میکند. معنای نشانهها را از پیش میداند، یا نمیداند، به هر حال هیچ تاملی در آنها نمیکند. اینجاست که ضرورت دارد دیزاینرها با دانستن مبانی نشانهشناسی بتوانند دیزاینهایشان را درست کدگذاری کنند و کدهای تصویری مناسبی را انتخاب کنند.
مخاطب با دیدن دیزاینها شخصیتی از آن دیزاین برداشت میکند، آن دیزاین را در ذهن خود طبقهبندی میکندو جایگاهی را به آن اختصاص میدهد. دیزاینر باید یک متدولوژی مشخص از شخصیتها داشته باشد و پیش از دیزاین، شخصیت دیزاین را انتخاب کرده باشد و دیزاین را بر اساس آن پیش ببرد.
برخلاف آنچه که در زمانهای گذشته تصویرها را یک فریم در نظر میگرفتند، امروز میدانیم که چشم مخاطب در یک دیزاین حرکت میکند و حرکت زمان نیاز دارد. پس زمان در دیزاین به موضوع مهمی تبدیل میشود. دیزاینرها برای دیزاین کردن باید بدانند که مخاطب چه مدت زمانی را باید در یک دیزاین سپری کند و چه حرکتها و چه توقفهایی باید داشته باشد تا نگاه بیننده را به صورت هدفمند مدیریت و راهبری کند و تأثیر دیزاین را افزایش دهید.